خاکریز

شهدا

خاکریز

شهدا

خاطره از هم رزم شهید برونسی، محمد رضایی


 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com


من از قم اعزام میشدم،او از مشهد مقدس 

فقط دو سه بار قسمت شد که در خط مقدم وپشت خط ببینمش

یک بارش توی یکی از پادگانا بود

سرظهر نماز را که خوندیم از مسجد اومدم بیرون

راه افتادم طرف آسایشگاه

بین راه چشمم افتاد به یک تویوتا

داشتند غذا میدادن

چندتا بسیجی هم توی صف ایستاده بودن

بین اونا یه دفه چشمم افتاد به آقای برنسی

خیال کردم اشتباه دیدم

دقیقتر نگاه کردم

باخودم گفتم:شاید من اشتباه شنیدم که فرمانده گردان شده

رفتم جلو و احوالشو پرسیدمو گفتم شما چرا ایستادین تو صف غذا

آقای برونسی؟مگه فرمانده گردان .......

بقیه حرفم رو نتونستم بزنم.خنده از لبهاش رفت

گفت مگه فرمانده گردان با بسیجی های دیگه فرق میکنه که باید غذای بدون صف بگیره

بعدا فهمیدم بسیجی ها خیلی مانع این کارش شده بودن ولی از پسش برنیامدن...

 

 شهدا اینگونه بوده اند


منبع:کتاب خاکهای نرم کوشک،نویسنده سعید عاکف



 


 

نظرات 2 + ارسال نظر
راوی شنبه 1 شهریور 1393 ساعت 11:53 http://Godwayblogfa.com

جالبه تصویر هم بذار

بله حتما ان شاالله

montazer پنج‌شنبه 30 مرداد 1393 ساعت 17:32 http://emamzaman-313.blogfa.com

سلام بر شما .. وبتون بسیار مفید و زیباست .. موفق باشید
ممنون که سرزدید..

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.