خاکریز

شهدا

خاکریز

شهدا

شهید چمران



آب می شوم، خودت هم میدانی که در برابر این نگاه تاب نمیاورم، شرمنده ام.
تو وظیفه ات را در برابر عشق به انتها رساندی و میدان را به من سپردی
و دریغ و صد افسوس که من نتوانستم وظیفه ام را در قبال عشق انجام بدهم...

.....



شهدا شرمنده ایم

باریکلا



پیرمرد نجار برای ساخت تابوت شهدا به معراج شهدای اهواز آمده بود...

هر روز شهید می آوردند.. پیرمرد دست تنها بود اما سخت کار می کرد ..

و کمتر وقتی برای استراحت داشت.. روزی همین که داشت از لابه لای

پیکر شهدا عبور می کرد.. شهیدی نظرش را جلب کرد ..

کمی بالای سر شهید نشست...

و رو به شهید کرد و گفت: باریکلا ، باریکلا ...

و بلند شد و به کارش ادامه داد..

یک نفر که شاهد این قضیه بود، سراغ پیرمرد رفت و جویا شد..

پیرمرد نجار تمایلی به صحبت کردن نداشت ..

 همان یک نفر سماجت کرد تا ببینت

قضیه ی باریکلا


گفتنهای پیرمرد چه بوده است.. پیرمرد با همان آرامش گفت:

پسرم بود...

.

شهدا



سرم را دادم
تا امروز تو سربلند باشی


شرمنده ام شهدا

شرمنده ام آقا



یا صاحب الزمان ... شرمنده ام

شرمنده ام آقا



هر روز برای آمدنت دعا میکنیم

و برای نیامدنت کارهای بسیار !!!

شرمنده ام آقا .....

شهید بی سر


دختری داد میزد، گریه میکرد،میگفت:
میخواهم صورت برادرم را ببوسم، اما اجازه نمیدهند
 یکی گفت: خواهرش است، مگر چه اشکالی دارد؟
 بگذارید برادرش را ببوسد، گفتند شما اصرار نکنید نمیشود
«این شهید سر ندارد»


شهدا شرمندتونم که گاهی اوقات فراموشتون میکنم
خیلی حرفا دارم ولی درمقابلتون همه حرفا یادم میره
وسکوت جایگزین حرفام میشه

آخه من درمقابل این عکس چطور حرفی برای گفتن داشته باشم
بجز شرمندگی

خیلی دلتنگتونم شهدااااااااااا

سکوت


http://www.axopic.com/do.php?imgf=1409332901363.jpg


http://www.axopic.com/do.php?imgf=1409333354481.jpg


http://www.axopic.com/do.php?imgf=1409333354593.jpg


http://www.axopic.com/do.php?imgf=1409332901374.jpg


http://www.axopic.com/do.php?imgf=1409333408641.bmp

شهدا شرمنده ایم