من از قم اعزام
میشدم،او از مشهد مقدس
فقط دو سه بار قسمت شد
که در خط مقدم وپشت خط ببینمش یک بارش توی یکی از
پادگانا بود سرظهر نماز را که
خوندیم از مسجد اومدم بیرون راه افتادم طرف
آسایشگاه بین راه چشمم افتاد به
یک تویوتا داشتند غذا میدادن چندتا بسیجی هم توی صف
ایستاده بودن بین اونا یه دفه چشمم
افتاد به آقای برنسی خیال کردم اشتباه دیدم دقیقتر نگاه کردم باخودم گفتم:شاید من
اشتباه شنیدم که فرمانده گردان شده رفتم جلو و احوالشو
پرسیدمو گفتم شما چرا ایستادین تو صف غذا آقای برونسی؟مگه
فرمانده گردان ....... بقیه حرفم رو نتونستم
بزنم.خنده از لبهاش رفت گفت مگه فرمانده گردان
با بسیجی های دیگه فرق میکنه که باید غذای بدون صف بگیره بعدا فهمیدم بسیجی ها
خیلی مانع این کارش شده بودن ولی از پسش برنیامدن...
شهدا اینگونه بوده اند
منبع:کتاب خاکهای نرم کوشک،نویسنده سعید عاکف
عمریست که از حضور او جامانده ایم
درغربت سرد خویش تنها مانده ایم
او منتظر است که تا ما برگردیم
ماییم که در غیبت کبری مانده ایم
تنها 313 نفر
شهدا شما دعا کنید واسه ما.دعا کنید که جز در راه حق قدمی برنداریم
شهیدان زنده اند
مادرم زمانی که خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن
زمان تشییع و تدفینم گریه نکن
زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن
فقط زمانی گریه کن
که مردان ما غیرت را فراموش می کنند
وقتی جامعه ما را
بی غیرتی و بی حجابی گرفت مادرم گریه کن...!!!
که اسلام در خطر است .....
قسمتی از وصیت نامه شهید سعید زقاقی
ای ملت بدانید امروز مسئولیتتان بزرگ و بارتان سنگین است
و تنها با اطاعت رسالتتان را که پاسداری
از خون شهیدان است انجام دهید
ازروحانیت متعهد و مسئول
که در راس آن ولایت فقیه می باشد
وامروز سمبل آن امام بزرگوار امت قادرید
این راه را ادامه دهید
خواهرانم! در تربیت فرزندانتان بکوشید و حجاب را رعایت کنید، زهراگونه زندگی کنید
سفارشم این است، مردم! به یاد خدا و روز جزا باشید پیرو ائمه اطهار باشید،
مردم! امام زمان (عج) را فراموش نکنید. مردم! دنباله رو روحانیت باشید که چراغ راه هدایتند
از امام اطاعت کنید که عصاره اسلام است، او را تنها نگذارید که نماینده حجه بن الحسن (ع) است
10/5/1362
در
روزگاری که :
زن را به *تن* میشناسند
غیرت را *بددلی* مینامند
وباحجاب را *امل* می دانند
تو همچنان *فرشته* بمان
بانوی سرزمین من....
یک مادر می تواند 10 فرزندش را
نگهداری کند،اما 10 فرزند نمیتوانند
یک مادر را نگه دارند
و این بی انصافیست
برای سلامتی مادرا صلوات
هرچند دربرابر زحمتا وسختیهایی که میکشید برای ما بچه هاتون
خیلی کمه این حرف ولی
باتمام وجودم دوست دارم مادرجان
قسمتی از وصیت نامه وصیتنامه ی شهید رمضان آقایی
در ماه رمضان متولد شد،
در ماه رمضان و در عملیات رمضان به شهادت رسید
و دفن وی نیز در ماه رمضان انجام شد
ای مادر عزیزم قربانت بروم
خیلی ممنون از شما که جوانی خودت را برای
من و برادر کوچکم زیر پا گذاشتی می بخشید که
درجه شهادت نگذاشت برایت جان فدا کنم.
نقل است گوهر شاد همسر شاهرخ میرزا
زنی پارسا و مومن بود یک روز که به زیارت بارگاه امام رضا(ع) رفته بود به دلش
افتادمسجدی در مقابل حرم ایشان بنا کند پس گردن بند قیمتی خود را که از
گرانبها ترین اشیاء دربار شاهرخ بود فروخت و سفارش ساخت مسجد را داد.
روزها گذشت و کارگران مشغول کار بودند .
هر روز می آمد و از نزدیک مراحل انجام کار را بازدید می کرد.
یک روز یکی از کارگران نگاهش به وی افتاد در حالی که باد جامه از روی
ماه گون اوبرداشته بود.
کارگر بخت برگشته یک دل که نه صد دل عاشق زیبایی جمال گوهرشاد شد .
دیگر دست و دلش به کار نمی رفت کم کم رخش زرد شد و بعد از چند روز
دیگر نتوانست به سر کار حاضر گردد.
خبر این عاشق بخت برگشته آنچنان در همه جا پیچید که خود گوهر شاد
هم از موضوع مطلع شد.
به ندیمان دستور داد وی را حاضر کنند.
بعد گفت آنکه می گویند عاشق من شده، توای؟
کارگر بیچاره که هم از ترس و هم از فرط عشق گوهر شاد زبانش از تکلم
باز ماندهبود با سر اشاره کرد بلی...
گوهر شاد گفت خوب من الان در عقد شاهرخ هستم.
یک شرط دارم اگر اجابت کنی حاضرم از وی طلاق بگیرم و همسر توشوم
کارگر گفت چه شرطی بانو؟ گوهر شاد گفت تو قول بده 40 روز واقعا و از
ته دل به عبادت خدا بپردازی بعد از آن اگر آثار این عبادت خالصانه را در تو
دیدم حاضرم همسر تو شوم.
کارگر آنقدر خوشحال شده بود که بدون خداحافظی و اذن ملکه رفت که
به شرط عمل کند.
روزها می گذشت و کارگر
رفته بود و در مسجدی معتکف شده بود.
بعد از 40 روز گوهر شاد دستور داد وی را حاضر کنند
از او پرسید به عهدش وفاکرده یا خیر؟
کارگر جواب داد آری
گوهر شاد پرسید از کجا بدانم که درست به آنچه گفتم عمل کرده ای؟
کارگر لبخندی زد و گفت از آنجا که دیگر هیچ میلی به تو ندارم. و عاشق
معبود خود گشته ام و تازه فهمیدم که عاشق شدن یعنی چه اما به
خاطر این لطف و تدبیرازتو سپاس گزارم.
خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادرسیاهتان و تقوایتان میکشید. حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را مى بینى و دشمن تو را نمى بیند.
شهید رحیم آنجفی
حضرت محمد (ص):کسی که چشمانش را از نگاه حرام به زنی پر کند ، خداوند در روز قیامت چشمانش را با میخهای آتشین و آتش پر مینماید و تا زمانی که خداوند بین مردم حکم می نماید ، به دین حالت خواهد بود.آنگاه دستور می رسد که او را به جهنم ببرید ، در صورتیکه که توبه نکرده باشد.
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه 615