وقتی عشق حسین (ع) در جانت ریشه کرد،
دیگر قدرت ماندن نداری،
در قافله حسین(ع) کسی قصد ماندن ندارد
همه بار سفر بستهاند ...
دلم گرفته شهیدان مرا ببرید
مرا زغربت این خاک تا خدا ببرید
شهدا دعا کنیدکه شهید بشوم،
ولی من کجا وشهادت کجا....
بدجوری زخمی شده بود
رفتم بالای سرش،نفس نفس میزد
بهش گفتم زنده ای؟گفت نه!خشکم زد
تازه فهمیدم چقدر دنیامون باهم فرق داره
اون زنده بودن رو توی شهادت میدید و من.....
وقتی پیکر((مصطفی))وبرادرش ((مرتضی)) از منطقه به پشت جبهه
تخلیه میشدند با صحنه ای عجیب مواجه شدیم.
با اینکه پیکر این دو برادر کاملا سوخته و سیاه بود
اما پیشانی بندی که هردو به پیشانی بسته بودند کاملا
صحیح وسالم بود.روی آن نوشته بود((یاحسین شهید)).
مرتضی ومصطفی درچهارم بهمن 61 به دستبوسی سرور شهیدان راه یافتند.
خدایا!عاشقم،عاشق ترم کن به دیدارت.
خدایا!مرا با همه ی گناهانم ببخش و بیامرز وشهادت را نصیبم کن.
خدایا!نمیدانم با این بار گناهان با چه رویی به پیشگاهت برسم؟با این همه عشق دیدارت دیگر تحملم را بریده است.
خدایا!شهدا از ما توقع ادامه راهشان را دارند،به ما قدرت تداوم راهشان را عطا بفرما.
خدایا!ما به اسلام،به امام زمان(عج)،به امام خمینی وملت شهید پرورمان متعهدیم که برای اعتلای کلمه ی حق بکوشیم و زندگی راحت را بر خود حرام میدانیم،ما را در این راه یاری بفرما.
شهید سید تقی رضوی
شهید حجت رحیمی درتاریخ 24/12/1368 درخانواده ی مذهبی در شهر باغملک دیده به جهان گشود.
شهید رحیمی ازسال 1379 فعالیت های خود را درپایگاه بسیج ومسجدسیدالشهدا درشهرستان باغملک آغاز کرد.و مداح اهل بیت بود.از سال 1386 به عنوان خادم الشهید در ستاد راهیان نور خدمت میکرد.وی دانشجوی آزاد شهرستان باغملک بود ودرسال 1390 مسئول بسیج دانشگاه آزاد اسلامی باغملک گردید.
ادامه مطلب ...
سلام دایی جان
دوستت دارم
شهدی که به تو داده اند
دیگر کمتر یافت میشود
ولی هنوز هست اکسیر شهادت
وانانکه میخواهند باید حسینی تبار باشند
واینجادیگر کسی یاد شما نیست
یادت بخیر وراهت گرامی
راستی دایی جان هنوز هر وقت
با راهیان در کنار اروند میروم ابهای اروند از
تو برایم میگویند ومن نیز هنوزهر موقع
صدایت را از ورای آبهای دنیایی اروند
می شنوم اشک امانم را می برد
برگرفته از وبلاگ شهری در آسمان