خاکریز

شهدا

خاکریز

شهدا

خاطره از شهید



در سال ۱۳۴۸ وارد نیروی هوایی شدم .

در بدو ورود می بایستی یک سری آموزشها

را در نیروی هوایی می دیدیم که

از آن جمله آموزش زبان انگلیسی بود.این کلاس ها

شروع آشنایی چندین ساله ی من با عباس بابایی بود...
ایشان شخصیت خاصی داشتند واز همه متمایز بودند.

در آن دوران بیشتر استادان زن

بودند از جمله استاد کلاس زبان که یک زن آمریکایی بود.
این استــاد زبان برای اینکه فرهنگ مبتذل غرب

را رواج دهد،به دانشجویان پیشنهــــاد

شرم آوری داد که، اگر کسی امتحان پایان ترم را ۲۰ بگیرد

من یک شب با او خواهم بود.

بعد از اعلام نمرات عباس ازهمه نمره اش بیشتر بود

او امتحان را ۱۹ گرفته بود.

من برگه او را که دیدم تعجب کردم

زیرا او یک کلمه ساده را غلط نوشته بود .

و آن استاد هم به عباس گفت:

تو عمدأ این کلمه را غلط نوشته ای تا با من نباشی.

آنجا بود که من به عظمت روحی عباس پی بردم.
ایشان با این کار درس تقوا و عفت و بزرگواری را به دیگران آموخت...