خاکریز

شهدا

خاکریز

شهدا

شهدا



دنیا مشتش را باز کرد... شهدا گل بودند،

ما پوچ خدا آنها را برد و زمان ما را...

عروس



آرایشگر گفت: عروس خانوم! دیگه کارت تموم شده.

آقا داماد هم که بالا،دم در منتظره. ایشالا خوشبخت شی.بلند شد.

می‌دانست مرد زندگی‌اش از معطلی خیلی خوشش نمی‌آید.

به خواهرش گفت: چادرم کو؟

و خواهرش چادر سفیدی را سرش انداخت.

دست گرفت به چادر و دور صورتش،

 به آرامی لبه‌های چادر را مرتب کرد.

آرایشگر گفت: خیلی خب دیگه!

موهاتو خراب کردی که دختر! یه ذره شل‌تر بگیر .

وقتی می‌گم شنل کرایه کن، برای همینه دیگه…

رو کرد به آرایشگر و گفت: من نگران آخرتم بیشتر از موهام هستم.

موهام خراب بشه ، بهتر ازینه که یه عمر زندگی و آخرتم خراب بشه