خاکریز

شهدا

خاکریز

شهدا

وقتی عشق حسین (ع) در جانت ریشه کرد



وقتی عشق حسین (ع) در جانت ریشه کرد،‌
دیگر قدرت ماندن نداری،

در قافله حسین(ع) کسی قصد ماندن ندارد
همه بار سفر بسته‌اند ...

شهید چمران



آب می شوم، خودت هم میدانی که در برابر این نگاه تاب نمیاورم، شرمنده ام.
تو وظیفه ات را در برابر عشق به انتها رساندی و میدان را به من سپردی
و دریغ و صد افسوس که من نتوانستم وظیفه ام را در قبال عشق انجام بدهم...

دلم گرم است به خدا



دلم گرم است ،به خدا
به بودنش،به نگاهش ،به همراهی اش
به اطمینان ناب وخالصش
حتی به سکوتش!!

آقای من



ذوق یک لحظه وصال تو به آن می ارزد


که کسی تا به قیامت نگرانت بنشیند

.
شب که میشود دلم هوایت را میکند :

امشب سَری به آسمان دنیا زدم ؛


همین چند لحظه ی پیش ! نگاهم که به ماه زیبا افتاد :


به ناگاه به یادت افتادم که چقدر جای صورت آسمانی ات


بر سینه ی آبیه آسمان خالی ست مولاجان ...


به ماه گفتم هر چقدر هم که زیبا باشی

باز هم سهم ات از دنیا همین یک تکه آسمان است و بس ..


اما من خورشیدی دارم که اگر روزی بَنای


تابیدن کند تو را شرمنده می کند .. .


خورشیدی دارم که سهم ش تمام هستی و ماسِواست :

هر چه را که بخواهد در نگین انگشتری اش دارد ...

در گوشه ی نگاهش : به وجودش " هستی " برپاست


و به اشاره اش روزگار می گردد... .


دلتنگت شدم :


می خواستم با نگاه به آسمان سلامی عاشقانه

بر محضرت روانه کنم تا بدانی از روی زمین این گوشه ی دنیا ،

بی نهایت دوستت دارم مهدی جان ...
.
خاطرت آسوده آقاجان قلب من


تا روز آمدنت فقط برای " تو " عاشقانه می تپد ... .

.
التماس دعای فرج

شهدا شرمنده ایم



اگر نگوییم شهدا شرمنده ایم پس چه حرفی برای گفتن داریم....

مهدی بیا



آشنـای دلپذیر لحظه ها
از مسیـر کـوچه هـای عشق حـق
یک سحـر دامـان شـب را پـاره کـن
بـا افـق همــراه شــو
مهــدی بیــا ...

عشق،هوس



دلم پر است از عشق های سر سری دختر پسر های جامعه ام!
عشق هایی که آبروی عشق را برده اند
اسم هوس را گذاشته اند عشق ..
می خواهند آبروی خودشان نرود ، آبرو از عشق می برند ...
آبرویشان نرود که آلوده ی هوس اند !!
هوس هایشان مثل هوای بهار است ...
صاعقه ...
تگرگ....
باران ....
چند دقیقه ی دیگر انگار نه انگار ... که جنجالی به پا کرده بود آسمان دلشان ...
خورشید می تابد و همه چیز آرام است ...

کانال کمیل



آنانی که با لب تشنه ی حسین.ع. گلبرگی از وجود خــود را

به تمنای وصــال به محبوب خود ارزانـی داشتنــد ...

اینجــا کانال کمیــل است ..

اینجـــا آستانه ی بهشــت است .. اینجـــا گودال قتلــه گاست..

عـشـق من شهـآدت است !



بار الها…
چمـران نیستم که برایت زیبا بنویسم…
همت نیستم که برایت زیبا شهید شوم …
آوینی نیستم که برایت زیبا تصویرگری کنم…
متوسلیان نیستم که برایت زیبا جاوید شوم…
بابایی نیستم که برایت زیبا پرواز کنم…
من عـآشـقـی هسـتمـ
که تنهـآ هنرش طلب عشـق از معشـوق است . . .
مـعـشـوقا !
عـشـق من شهـآدت است !

دایی جان


سلام دایی جان
دوستت دارم
شهدی که به تو داده اند
دیگر کمتر یافت میشود
ولی هنوز هست اکسیر شهادت
وانانکه میخواهند باید حسینی تبار باشند
واینجادیگر کسی یاد شما نیست
یادت بخیر وراهت گرامی
راستی دایی جان هنوز هر وقت
با راهیان در کنار اروند میروم ابهای اروند از
تو برایم میگویند ومن نیز هنوزهر موقع
صدایت را از ورای آبهای دنیایی اروند
می شنوم اشک امانم را می برد
 


برگرفته از وبلاگ شهری در آسمان