خاکریز

شهدا

خاکریز

شهدا

ترسم آن روز بیایی که من نباشم


کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم؟

گوشه ای تنها نشینم تا تماشایت کنم


می نویسم روی هر گل نام زیبای تورا

تا که شاید این شب جمعه ملاقاتت کنم


هر سحر با یاد تو در گریه ام می خوانمت
تا به کی از سوز دل ناله زهجرانت کنم؟


چشمهای خسته ام بارد زهجرانت عزیز
آنقدر بارم زدیده تا که پیدایت کنم


هر دم از نومیدی شمارم عقده های خویش را

تا به کی از پشت در اهسته نجوایت

بی قرارم مهدیا از بهر دیدار رخت

تا به کی از مادرت زهرا تمنایت کنم