خاکریز

شهدا

خاکریز

شهدا

چادر من افتخارمه



ماه رمضون،توی گرما و شرجی شهرم
من و چادرم وقتی روزه میگیریم
احساس میکنیم داریم با دشمنای خدا میجنگیم....
چادرم سپر میشه دورم
من محکمتر میگیرمش
مبادا نگاهی.....
من و چادرم توی این گرما وقتی با دهن روزه بیرون میریم....
برامون فرقی نمیکنه ماشین کولر دار سوار بشیم
یا مجبور بشیم دوتایی پیاده بریم
همیشه مراقب همیم.
من دوسش دارم
خیلی ....
چون میراث مادرمه
اونم فکر کنم خیلی دوسم داره....
چون همش کمکم میکنه خدا واسم کلی ثواب بنویسه
فقط نمیدونم چرا این روزا بیشتر خاکی میشه....
شاید از خشکی دهانمونه....
به یاد چادر زینب تشنه لب دلسوخته میفته
که تو صحرا کربلا با همین میراث ارزشمند میدوید....
چادر ایشونم خاکی میشد....
بمیرم برای دل سوخته بانو....

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.