-
نگاه ها
یکشنبه 30 شهریور 1393 00:01
-
آقا شرمنده ایم
جمعه 28 شهریور 1393 09:04
-
استفاده ی شخصی ممنوع
جمعه 28 شهریور 1393 04:06
هیچگاه نشد که باماشین اداره مارا جایی ببرد. به یاد دارم یکی از بچه ها مریض شده بود اورا جهت مداوابه بیمارستان میبردیم دربین راه فرامرز را دیدم.از او خواستم که مارا به بیمارستان برساند، اما گفت:باتاکسی بروید من خودم را میرسانم ماشین اداره را سرجایش گذاشت وباموتور سیکلت شخصی به بیمارستان آمد. راوی:همسر شهید فرامرز بهادر
-
زاویه دید
جمعه 28 شهریور 1393 04:02
بدجوری زخمی شده بود رفتم بالای سرش،نفس نفس میزد بهش گفتم زنده ای؟گفت نه! خشکم زد تازه فهمیدم چقدر دنیامون باهم فرق داره اون زنده بودن رو توی شهادت میدید و من.....
-
شنیده ام برادر و داماد مارا شهید کرده اید
پنجشنبه 27 شهریور 1393 00:14
آمدیم منطقه وخوردیم به عملیات((کربلای پنج)) 19/10/65 شلمچه، شرق بصره.دوگروه شدیم و برای پدافند به شلمچه رفتیم. شب پیش در همان خط،عملیات شده بود اما بچه ها نتوانسته بودند سنگرهای دشمن را بشکنند.یک گروهانهم درپشت خط بودند. برادر معاون گردان ما باشوهر خواهرش همراهمان بودند و در اولین ساعات بر اولین ساعات بر اثر ترکش...
-
از مهدی (عج) چه خبر؟
پنجشنبه 27 شهریور 1393 00:12
یکی میپرسد اندوه تو از چیست؟ سبب ساز سکوت مبهمت چیست؟ برایش صادقانه مینویسم: برای آنکه باید و نیست اللهم عجل لولیک الفرج
-
دل بستن به صاحب الزمان
چهارشنبه 26 شهریور 1393 04:01
-
رگ گردن
چهارشنبه 26 شهریور 1393 03:59
-
خنده کلاس
چهارشنبه 26 شهریور 1393 03:58
-
سلام آقای خوبم
دوشنبه 24 شهریور 1393 01:00
دلم تنگ کربلاست بدون تو از زندگی سیرم من ازهمه غیرتو دلگیرم به یاد حرم افتاده دل من دارم از دوری میمیرم ندیده بگیر گناهامو بیا و ببین اشک چشمامو بیا ومنو کربلایی و کن،نیار به روم اشتباهامو دلم هوای تو کرده
-
تک تیرانداز
دوشنبه 24 شهریور 1393 00:10
-
تابوت شهید
یکشنبه 23 شهریور 1393 02:23
-
انگشت وانگشتر
یکشنبه 23 شهریور 1393 02:22
خواستیم که بدنش را جمع کنیم وداخل کیسه بذاریم در کمال حیرت دیدیم در انگشت وسط دست راست او انگشتری است از آن جالبتر اینکه تمام بدن کاملا اسکلت شده بود ولی انگشتی که انگشتردرآن بود کاملا سالم وگوشتی بود همه بچه ها دورش جمع شدند خاک های روی عقیق انگشتر را پاک کردیم، اشکمان درآمد.روی آن نوشته بود ((حسین جانم))
-
همرنگ شدن
یکشنبه 23 شهریور 1393 02:14
-
اللهم عجل لولیک الفرج
پنجشنبه 20 شهریور 1393 06:45
-
دل منو تو
پنجشنبه 20 شهریور 1393 06:40
-
خدایا ببخش
پنجشنبه 20 شهریور 1393 06:38
-
خاطره از شهید ابراهیم هادی
پنجشنبه 20 شهریور 1393 06:10
بچه های محل مشغول بازی بودند که ابراهیم وارد کوچه شد. بازی آن قدر گرم بود که متوجّه حضور ابراهیم نشدند. یکی از بچّه ها توپ را محکم شوت کرد و توپ به جای دروازه به صورت ابراهیم خورد.بچّه ها بی معطّلی پا به فرار گذاشتند. آن قد و هیکل ابراهیم باید هم فرار می کردند! صورت ابراهیم سرخ شده بود.لحظه ای روی زمین نشست تا دردش...
-
خاطره شهدا(نماز اول وقت)
سهشنبه 18 شهریور 1393 00:01
شهید صیاد شیرازی سوار بر هلی کوپتر در آسمان کردستان بودیم. دیدم صیاد مدام به ساعتش نگاه می کنه. وقتی علت کارشو پرسیدم گفت: الان موقع نمازه. بعدش هم به خلبان اشاره کرد که همینجا فرود بیا. خلبان گفت : این منطقه زیاد امن نیست . اگه اجازه بدین تا مقصد صبر کنیم. گفت: اشکالی نداره ما باید همینجا نماز بخونیم. هلی کوپتر نشست....
-
داستان
دوشنبه 17 شهریور 1393 08:49
-
گناه نکنیم
دوشنبه 17 شهریور 1393 08:42
-
چه انتظار عجیبی
دوشنبه 17 شهریور 1393 08:39
-
جانباز
دوشنبه 17 شهریور 1393 08:27
-
السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا
یکشنبه 16 شهریور 1393 00:00
-
آقاجون
شنبه 15 شهریور 1393 08:37
-
گذشتن
شنبه 15 شهریور 1393 08:36
-
شهدا نظاره گرن
شنبه 15 شهریور 1393 08:35
-
آخرین مد
شنبه 15 شهریور 1393 08:33
-
شهیدان
جمعه 14 شهریور 1393 01:05
دلم گرفته شهیدان مرا ببرید مرا زغربت این خاک تا خدا ببرید
-
شهید همت
جمعه 14 شهریور 1393 01:02
حاجی فقط میتونم بگم شرمنده ایم